دوره اموزشی تخصصی من....
امروز صبح شروع یک کلاس اموزشی تخصصی چهار روزه در رابطه با پمپ های خاص صنایع داشتم که واقعا کلاسی بود مطابق میلم و عالی جهت پیشرفت شغلی هرچند که درسر کلاس در ساعت اول کمی کسل بودم ولی با توجه به اینکه مدرس مان یکی از برجسته ترین اساتید صنایع کشور است حیفم اومد چرت بزنم و حسب علاقه به مطالب ارایه شده گوش دادم که عالی بود.
بعد از کلاس خواستم بیام خوابگاهم که حسابی بخوابم که درست وسط راه سرویسم خراب شد ومن مجبور شدم که یه ربع ساعتی رو توئ افتاب گرم ظهر بمونم و یه کمی ویتامین D بگیرم اخر دست هم ما موندیم تا یه بنده خدا اومدو ما رو تا یه جایی رسوند وقتی رسیدم خوابگاه یه چرتی زدیم و سپس شروع به مرور مطالب درسی امروز کردم تا سه روز دیگر بتونم امتحان مربوطه رو pass کنم ساعت 7 بود هم اتاقیم اومد رفتیم رستوران جاتون خالی شام خوردیم ورفتیم پارک تا یه هوایی عوض کنیم.
آیا میدانید:
آیا میدانید سرعت صوت در فولاد ۱۴ بار سریعتر از سرعت آن در هوا ست.
---------------------------------------------------
مهربان مادر
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .
شاد باشید.
سلام - امیدوارم که شاد و موفق باشید . خیلی خوشحال شدم که برای من پیام گذاشتید . واقعاً مادر مهربانه - منتظرت هستم
سلام دختر اریایی- خیلی ممنون .
خیلی شادوم کردی من ولات غریب ....
واقعا وبلاگ خوبی دارین ...
شاد باشید.