سوتک

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد

سوتک

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد

دو رویداد جالب............

یک قطعه ادبی رو که دیشب خواندم رو واسه وبلاگم انتخاب کردم شما هم بخوانید.

خیالت زد بر احوالم شبیخون

                            شبی اب امد از چشمم  شبی خون

شبیخون زد به فایز لشکر غم

                           مرا در خان احسانت شبی خون

پری زادم به خواب امد پریشب

                            دلم شادان و خرم با پری شب

پریشب با پری شب صبح کردم

                            ندیدم خواب خوش همچون پریشب.

-----------------------------------------------

 

مقایسه دو رویداد :

 

رویداد اول: چهارم دیماه 1331

 

یک هواپیمای شرکت هواپیمایی ایران که از شیراز  به تهران می آمد، در نزدیکی فرودگاه مهرآباد هنگام کم کردن ارتفاع برای نشستن سقوط کرد و همه مسافران و سرنشینان آن جز دو تن (حسین عدل رئیس شرکت تلفن شیراز و مهندس خزاینی) کشته شدند...
نکته جالب و قابل تامل در این سانحه زنده ماندن و سلامت کامل این دو تن از میان دهها مسافر نبود، بلکه
دست نخورده ماندن یک بسته بسیار بزرگ پر از اسکناس بود که با این هواپیما حمل می شد !!!

این بسته پس از برخورد هواپیما به زمین از داخل آن بیرون افتاده، بازشده و اسکناسها سطح بیابان ( چند قدمی جاده جنوبی پر رفت و آمد کرج ـ تهران ) را تا مسافتی دور پوشانده بود. صدها نفر کسانی که به کمک و یا تماشا آمده بودند و عموما از کارگران تنگدست محل و نوجوانان بودند حتی یک قطعه اسکناس را برای خود برنداشته بودند و به خبرنگاران خارجی گفته بودند که تصاحب به ناحق مال دیگران، دولت و یا شخص ، حرام است و باعث ناراحتی وجدان می شود و ما تنها به دسترنج خود قانع هستیم !

این خبرنگاران به سراسر جهان نوشته بودند که سانحه پرتلفات هوایی تهران منش ویژه و بزرگواری ایرانیان را یک بار دیگر به ثبوت رساند و اگر در کشوری دیگر اتفاق افتاده بود، مردم تماشاگر حتی یک قطعه اسکناس را باقی نمی گذاشتند و برای تصاحب آنها هجوم می بردند و با هم مسابقه می دادند...

 

 

رویداد دوم : 22 دیماه 1386 ( 55 سال و 18 روز بعد )

 

سیدحسین توکلی ، بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی گفت: چند روز پیش به دنبال برودت هوا و بارش برف ، یک خودروی حامل پول در نزدیکی فیروزکوه با یک خودروی سواری پراید تصادف کرد. در این تصادف ، یک اتوبوس مسافربری که در حال عبور از جاده بود، با مشاهده این وضعیت متوقف شد و مسافران برای کمک به مجروحان از اتوبوس پیاده شدند.

 

سرقت پول های بانک

 

بازپرس جنایی در ادامه گفت: چند نفر از مسافران که قصد کمک به مجروحان خودروی حامل پول بانک را داشتند، با مشاهده پول های موجود که پس از تصادف در اتاقک خودرو پخش شده بود، به یکباره وظیفه انسانی خود را فراموش کردند و با سرقت مقادیری از چک های مسافرتی متعلق به بانک بدون آن که به مجروحان حادثه کمک کنند، بار دیگر سوار اتوبوس شدند و محل را ترک کردند...

 

شکایت و پیگیری

 

بازپرس توکلی افزود: به دنبال این ماجرا، ماموران امدادی با حضور در محل ، امدادرسانی به حادثه دیدگان را آغاز کردند و راننده خودروی پراید بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد. برادر جوان فوت شده پس از این حادثه عنوان کرد: برادرم پس از تصادف و در آخرین لحظات عمرش در تماس تلفنی گفت: میان صندلی و فرمان خودرو گرفتار شده است و مسافران اتوبوس را مشاهده می کند که برای کمک پیاده شده اند، اما به جای کمک به او سراغ خودروی بانک می روند...
بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی افزود: به دلیلی شکستگی دنده این جوان و فرورفتن در ریه وی ، اگر مسافران او را از میان آهن پاره بیرون می آوردند، به طور قطع نجات می یافت ، اما افسوس که آنها با مشاهده پول های درون خودرو، وظیفه انسانی شان را فراموش کرده و بدون هیچ مساعدتی محل را ترک کرده اند...
توکلی بیان کرد: پس از سرقت پول ها و بررسی های بعدی معلوم شد
148 میلیون تومان از پول های درون خودرو به سرقت رفته است و افراد سارق در مرحله بعدی با چک های مسافرتی سرقت شده ، به خرید طلا، لوازم خانه و... اقدام کرده اند!!!

 

دستگیری یک متهم

 

بازپرس جنایی افزود: با آغاز تحقیقات در این زمینه ماموران در مرحله بعدی یک نفر از مسافران سارق را به همراه 38 میلیون تومان از چک های مسافرتی دستگیر کردند.متهم در تحقیقات گفت: وقتی صحنه تصادف را مشاهده کردیم ، ابتدا قصد کمک به مصدومان را داشتیم و ما بوضوح فریادهای کمک خواهی راننده خودروی پراید را می شنیدیم ، اما با مشاهده چک های مسافرتی درون خودرو، هر کدام از ما که از اتوبوس پیاده شده بودیم ، سعی می کردیم پول بیشتری برداریم...

نظرات 3 + ارسال نظر
مینو جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ http://zhiivaar.blogsky.com

می دونی چیه هیچ کس مثل ما ایرانی ها خودمون رو نمی شناسه که چه آدم های شریفی هستیم!
راستی از آشنایی باهات خوشحالم

نیما دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ق.ظ http://biname.blogsky.com

سلام
چرا نمی آپی؟
خوش باشی

[ بدون نام ] یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:44 ق.ظ http://zhiivaar.blogsky.com

سلام
ما همینطور


شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد