سوتک

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد

سوتک

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد

مایه حیات

مایه حیات:

این چند روز سرم خیلی خیلی شلوغ بود که  نتونستم به وبلاگم سری بزنم ولی خوب مهم اینه که باز هم وقت کردم یه چند کلمه ای بنویسم وفارغ از شلوغی های دوروبرم ومشغله کاریم اونقدر سرم شلوغ بود که تا دیروز نمی دونستم کی شده رئیس جمهور امریکا.دیروز با یکی از کارمند های ارشد وزرت نیرو همسفر بودم که ازش سوال کردم ایا این اب اشامیدنی که توی شبکه اب شهری است تا چه حد تصفیه فیزیکی یا شیمیایی می شود که در پاسخ چیزی گفت که ترجیح میدم اینجا چیزی در موردش نگم که تا اخر عمر باید اب معدنی بخورید هر چند که طبق اظهارات ایشون همین اب معدنی های موجود هیچکدومشون اب معدنی نیستن که از دل زمین بیرون میاد فقط برچسبش اسم چشمه رو یدک می کشه و با دستگاههای خاصی همین اب شهر رو تصفیه می کنن و توزیع میکنن جالبه نه خب فکر کنم دیگه وقتم تموم شد باید برم سراغ یه کار دیگه که خیلی سرم شلوغه

 تا بعد دست حق یارتان.

---------------------------------------------------

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند..

----------------------------------------------------                                  

ایا میدانستی:                         


- شیشه در ظاهر جامد به نظر می رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می کند.

-------------------------------------------------------------------

نفرت

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند
فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند . در کیسه بعضی ها 2 ، بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود .
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند . روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده . به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند . پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند .
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟

بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند .

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد :

این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید . بوی بد کینه و نفرت ، قلب شما را فاسد می کند و شما آن را به همه جا همراه خود حمل می کنید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید :   پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید ؟

 

 شاد باشید